فقط یه سوال ساده. امیدوارم به کسی بر نخوره و راحت صحبتش رو بکنیم. چرا بعضی از ما که مدعی مبارزه برای برپایی حکومتی کثرت گرا بر اساس رای مردم هستیم، بجای پرخاش و گفتن بد و بیراه به این و اون، از رویایی که برای سرزمینمون داریم سخن نمی گیم؟ چرا به شیوه ی حکومتگران اسلامی دیگران رو، هر آنکس که با ما موافق نیست، مشتی جاهل، فریبکار، جاسوس، دزد، فاسد، بیکاره، جانی و خلاصه غیر انسان خطاب می کنیم؟ یک نگاهی به بحث هایی که اینجا و اونجا مطرح می شه بندازین، تا ببینین چی می گم. کم کم دارم شک می کنم کسانی که از چنین ادبیاتی (بی ادبیاتی) استفاده می کنن، "شاید" دستی در دست حکومتگران اسلامی دارن که اینچنین به اونها نزدیکند، حد اقل در کلام!
رویای من سرزمینی ست که در اون ترک کمر به قتل کرد نبنده، کرد دست به ریختن خون فارس نزنه، و فارس سر عرب بر دار نیآویزه!
رویای من سرزمینی ست که در اون من بی دین به مسیحی احترام بذارم، مسیحی به یهود با نگاه تحقیر نگاه نکنه، یهود مسلمون رو دشمن انسانیت ندونه و همه از بهایی و شیعه و سنی و کاتولیک و ارتودکس و پروتستان به هم به چشم برادر نگاه کنن!
رویای من سرزمینی ست که من کمد کفشهام به تعداد همه ی بچه های یک کلاس توی همین اسلامشهر بیخ گوش تهرون کفش نداشته باشه و نباشه بچه ای که در حسرت یک جفت کفش شبها به صبح ببره!
رویای من سرزمینی ست که در اون تقسیم عادلانه ثروت، عدالت رو رو شقه شقه نکرده باشن!
رویای من سرزمینی ست که زن انسانی باشه برابر با مرد و هر حقی که من دارم، او هم در داشتنش سهیم باشه، نه این که کالایی باشه تنها برای جلب رضایت مرد!
رویای من سرزمینی ست که من دست مهربان تو رو، هر چند که هم عقیده ام نیستی، در دستهام به گرمی بفشارم و آزادنه بدون هراس دار و دیوار دوشادوش به سوی آینده ایی سرشار از برابری گام برداریم!
رویایم رو با تو قسمت می کنم، آرزویم اینه که در این رویاها تنها نباشم!