حالا حکایت ماست

فریدون تنکابنی حرف خوبی زده که حکایت این روزهای ماست. می گه: انسان موجود منطقی نیست، موجود منطق سازه. هر کاری می کنه فوری یه منطق براش جور می کنه. حالا این رو داشته باشین.

همه ی ما یه جورایی یه خوبی هایی داریم، یه بدیهایی هم. خلاصه جنس درهمیم. این رو خوب می دونم، اما با این وجود بعضی کارا و حرکتها کفرم رو در می آره. اما نه از همه. مثلا از دروغهای شاخدار ا.ن. اصلا ککم هم نمی گزه. اما اگر دوستی که رو دوستیش و صداقت حساب می کنم، اگر ادعاش با عملش همخونی نداشته باشه کفرم رو در می آره.

مثلا برابری زن و مرد یه چیزیه که سالهاست براش سینه چاک می کنیم. اما همین دوستانی که گریبانشون در ظاهر چاکتر از ماست، در عمل رفتاری می کنن که صد رحمت به دوستان مخالف برابری. چگونه می شه طرفداربرابری بود اما در عین حال از هر فرصتی برای توهین غیر مستقیم، در غالب شوخی یا بطور جدی، به دوستان خانم استفاده کرد. نمی دونم شایدم می شه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد